میشل فوکو در کتاب تولد زیست سیاست در ص ۲۲ می نویسد:
"در وهله نخست، این تنظیم و محدودیتی "دو فاکتو" است. به عبارتی، این محدودیتی قانونی نخواهد بود، هر چند در برخی نقاط قانون می بایست آن را
در قالب مقرراتی غیر قابل نقض تنظیم کند. در هر صورت، دو فاکتو بودن این محدودیت به این معنی است که اگر زمانی حکومت آن را کنار گذاشت و از مرزهای تعیین شده فراتر رفت دچار نامشروعیت نشده از ذات خود جدا، و از حقوق بنیادین خود محروم نخواهد شد. حکومتی که این محدودیت دوفاکتو را نادیده بگیرد، نامشروع و غاصب نخواهد بود، بلکه صرفاً بی عرضه و بی کفایت تلقی می شود که از عهده انجام امور به طرزی مناسب برنمی آید. "
... [مشاهده متن کامل]
به اعتقاد فوکو بعد از امپراطوری مقدس رم غربی دولت ها به سمت کثرت گرایی کشیده شدند. بدین معنی که دیگر تمایل به پیروی از یک امپراطوری در سراسر اروپا کمتر شده بود. این دولت ها برای پایداری به سه چیز احتیاج داشتند.
یک؛ انباشت پول
دو؛ بقا در رقابت های خارجی بوسیله توسعه ارتش
سه؛ توسعه بوسیله مدیریت داخلی بوسیله قوانین؛ طبیعی، مقدس، اخلاقی و از سوی دیگر با آغاز دوره روشنگری ادله قضایی با نام قانون بنیادین، قراداد فی مابین اتباع برای انتخاب حاکم یا قرارداد ها و درنهایت قانون طبیعی غیرقابل واگذاری هر فرد. فوکو از این مدیریت به دولت پلیسی تعبیر می کند و نام آن را مصلحت دولت برای منافع خود می گذارد.
اما با شروع قرن ۱۸ دولت تحولی عمده در عقلانیت حکومتی ایجاد می کند و ان این ایت که دولت با سرپیچی از این موارد نامشروع نمی شود و اتباع نمی توانتد با این بهانه از اطاعت دولت کوتاهی کنند. این دورزدن دولت از این قوانین و قانونی شدن همین عمل در نزد فوکو معنی دو فاکتو را می دهد.
"در وهله نخست، این تنظیم و محدودیتی "دو فاکتو" است. به عبارتی، این محدودیتی قانونی نخواهد بود، هر چند در برخی نقاط قانون می بایست آن را
در قالب مقرراتی غیر قابل نقض تنظیم کند. در هر صورت، دو فاکتو بودن این محدودیت به این معنی است که اگر زمانی حکومت آن را کنار گذاشت و از مرزهای تعیین شده فراتر رفت دچار نامشروعیت نشده از ذات خود جدا، و از حقوق بنیادین خود محروم نخواهد شد. حکومتی که این محدودیت دوفاکتو را نادیده بگیرد، نامشروع و غاصب نخواهد بود، بلکه صرفاً بی عرضه و بی کفایت تلقی می شود که از عهده انجام امور به طرزی مناسب برنمی آید. "
... [مشاهده متن کامل]
به اعتقاد فوکو بعد از امپراطوری مقدس رم غربی دولت ها به سمت کثرت گرایی کشیده شدند. بدین معنی که دیگر تمایل به پیروی از یک امپراطوری در سراسر اروپا کمتر شده بود. این دولت ها برای پایداری به سه چیز احتیاج داشتند.
یک؛ انباشت پول
دو؛ بقا در رقابت های خارجی بوسیله توسعه ارتش
سه؛ توسعه بوسیله مدیریت داخلی بوسیله قوانین؛ طبیعی، مقدس، اخلاقی و از سوی دیگر با آغاز دوره روشنگری ادله قضایی با نام قانون بنیادین، قراداد فی مابین اتباع برای انتخاب حاکم یا قرارداد ها و درنهایت قانون طبیعی غیرقابل واگذاری هر فرد. فوکو از این مدیریت به دولت پلیسی تعبیر می کند و نام آن را مصلحت دولت برای منافع خود می گذارد.
اما با شروع قرن ۱۸ دولت تحولی عمده در عقلانیت حکومتی ایجاد می کند و ان این ایت که دولت با سرپیچی از این موارد نامشروع نمی شود و اتباع نمی توانتد با این بهانه از اطاعت دولت کوتاهی کنند. این دورزدن دولت از این قوانین و قانونی شدن همین عمل در نزد فوکو معنی دو فاکتو را می دهد.
شناسایی یک کشور ممکن است به صورت �دفاکتو� یا �دوژور� باشد. شناسایی دفاکتو به معنی شناسایی موقتی و به منظور برقراری مناسبات سیاسی در سطح پایین است و در این نوع رابطه، دو کشور نمی توانند�سفیر�مبادله کرده یا قراردادهای دوجانبه امضا کنند؛ ولی شناسایی �دوژور� به معنی برقراری مناسبات کامل دیپلماتیک است
دفاکتو ( به لاتین: de facto ) یا بالفعل اصطلاحی است به زبان لاتین که مترادف در واقع یا در عمل در زبان فارسی است.
در ادبیات بین المللی و در سازمان ملل متحد از این لغت به طور رسمی استفاده می شود. در اصطلاح حقوقی، معادل غیررسمی و آن چه عملاً هست به کار می رود.
... [مشاهده متن کامل]
در مقابل، اصطلاح دو ژور ( به فرانسوی: de jure ) یا قانونی قرار دارد، که ازنظر لغوی در علم نظری و در عالم فرض است، معادل رسمی و مشروع به کار می رود.
دوفاکتو، به اصطلاح به معنی بالفعل یا حقیقتی که در فعل جاری است. واژه مزبور بیشتر در مورد یک رژیم یا شخص رهبری رژیم که تمام قدرت در او و در حزب حاکم ( عمدتا رژیم هایی که سیستم تک حزبی دارند ) متمرکز است
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
و از سوی جمیعی از دولت های خارجی به رسمیت شناخته نشده و از راه کودتا یا انقلاب متصدی قدرت در کشور شده اند و انتخاب سران رژیم از سوی ملت و به شیوۀ دمکراتیک نبوده است. بعد از سقوط رژیم تزاری روسیه و اعدام نیکلای رومانوف دوم و تمامی اعضای خانواده اش توسط گروهی پیرو اندیشۀ کارل مارکس فیلسوف آلمانی و معتقد به دیکتاتوری پرولتاریا به نام بلشویک ها و تأسیس اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی که یک سیستم تک حزبی داشت و الباقی احزاب محقوق به فعالیت سیاسی نمی بودند، کلیه رهبران آن دوفاکتو نامیده می شدند. دوفاکتو برابر نامشروع و دوژور برابر مشروع می باشد.
معنی :درصورت تغییر رژیم یک کشور یا تغییر یک حکومت از طرق غیرعادی، مانند کودتا، اعلام شناسایی مجدد آن کشور یا به رسمیت شناختن نظام جدید از طرف کشورهای دیگر ضروری است.
دوفاکتو به معنی خنثی و بلااثر در میدان سیاست میتوان ترجمه نمود
دوفاکتو یا دفاکتو ( به لاتین: de facto ) یا بالفعل اصطلاحی است به زبان لاتین که مترادف درواقع یا درعمل در زبان فارسی است.
در ادبیات بین المللی و در سازمان ملل متحد از این لغت به طور رسمی استفاده می شود. در اصطلاح حقوقی، معادل غیررسمی و آنچه عملاً هست به کار می رود.
... [مشاهده متن کامل]
در مقابل، اصطلاح دو ژور ( به فرانسوی: de jure ) یا قانونی قرار دارد، که ازنظر لغوی در علم نظری و در عالم فرض است، معادل رسمی و مشروع به کار می رود.
در ادبیات بین المللی و در سازمان ملل متحد از این لغت به طور رسمی استفاده می شود. در اصطلاح حقوقی، معادل غیررسمی و آنچه عملاً هست به کار می رود.
... [مشاهده متن کامل]
در مقابل، اصطلاح دو ژور ( به فرانسوی: de jure ) یا قانونی قرار دارد، که ازنظر لغوی در علم نظری و در عالم فرض است، معادل رسمی و مشروع به کار می رود.
در واقع، در عمل
در اصطلاح به معنی "به صورت غیر رسمی و آنچه عملا هست"
متضاد یا در مقابل دو ژور
در اصطلاح به معنی "به صورت غیر رسمی و آنچه عملا هست"
متضاد یا در مقابل دو ژور