دوفاق. [ دُ ] ( ص مرکب ) کنایه است از گشودن شق هر چیزی مانند شق قلم که وا کنند. ( از «دو» به معنی عددی + «فاق » که معرب «فاژ» است به معنی باز کردن دهان در خواب ). ( از لغت محلی شوشتر نسخه خطی کتابخانه مؤلف ). چون مؤلف لغت شوشترفاق را به معنی فاژ و باز کردن دهان که معنی مصدری دارد گرفته لذا دوفاق را معنی مصدری داده است در صورتی که اصولاً از ( «دو» + «فاق » به معنی شکاف و شکاف قلم ) مرکب است که در این صورت معنی وصفی دارد ( به معنی دوشق و گشوده و دهان بازکرده ). ( لغت محلی شوشتر ). || کنایه است از ازاله بکارت به مدارا.
فرهنگ فارسی
کنایه است از گشودن شق هر چیزی مانند شق قلم که وا کنند .