دوشیده

/duSide/

لغت نامه دهخدا

دوشیده. [ شی دَ / دِ] ( ن مف ، اِ ) شیر داده شده. ( ناظم الاطباء ). که بدوشندش. محلوب. ( یادداشت مؤلف ): خلیطة؛ دوشیده شدن ناقه بر شیر گوسپند. انشخاب ؛ دوشیده شدن شیر. استعتام ؛ درشبانگاه دوشیده شدن ناقه. عتم ؛ دوشیده شدن شتر وقت عشاء. اعتام ؛ دوشیده شدن شتر ماده. ( منتهی الارب ). || شیرده. || زن پستان بزرگ. || توأمان. || جعلی. ( ناظم الاطباء ). || افشرده. ( یادداشت مؤلف ): معصرة؛ جایی که دوشیده انگور نهند. ( لغت نامه مقامات حریری ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) شیر بیرون کشیده ( پستان زن گاو و گوسفند و غیره ) .

فرهنگ عمید

۱. گاو یا گوسفند که شیرش را دوشیده باشند.
۲. شیر بیرون کشیده از پستان گاو یا گوسفند.

پیشنهاد کاربران

بپرس