دوشنده.[ ش َ دَ / دِ ] ( نف ) کسی که می دوشد. ( ناظم الاطباء ).کسی که شیر بدوشد. ( آنندراج ): هاشم ؛ دوشنده شیر. استهذاف ؛ کمی کردن دوشنده. ( منتهی الارب ) : بز و اشتر و میش را این چنین به دوشندگان داده بد پاکدین.
فردوسی.
رجوع به دوشیدن شود. || چوپان و گله بان. ( ناظم الاطباء ).