دوشاب دل. [ دِ ] ( ص مرکب ) آنکه هر لحظه چیزی خواهش کند. ( ناظم الاطباء ) ( از آنندراج ) : عیش خود را تلخ سازد عاشق دوشاب دل خوش نیاید این شکرشیرینی از خسرو مرا.خان خالص ( از آنندراج ).گهی می چنگ می خواهد گهی عودبلی انگور هم دوشاب دل بود.سلیم ( از آنندراج ).|| خلیق و چسبان. ( از آنندراج ).