دوسره

/dosare/

معنی انگلیسی:
mutual, round-trip, reciprocal

لغت نامه دهخدا

( دوسرة ) دوسرة. [ دَس َ رَ ] ( ع ص ، اِ ) شتر ماده بزرگ هیکل و تیزرفتار. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ) ( از آنندراج ). اشتر بزرگ و سخت. ( مهذب الاسماء ). || هر چیز خاییدنی. ( ناظم الاطباء ). || بن هردوزنخ. ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( آنندراج ).
دوسره. [ دُ س َ رَ / رِ ] ( ص نسبی ) صاحب دورأس. دارای دوسر. که دو سر دارد. که دو عضو به نام سر یا رأس بر تن دارد: گشتم سیصد و سه دره ندیدم آدمی دوسره. ( یادداشت مؤلف ). || دوجانبه. دوطرفه. دوسویه. از این سوی و آن سوی. || ذهاب و ایاب. رفتن و بازگشتن. ( یادداشت مؤلف ).
- بلیط دوسره ؛ بلیط رفتن و بازگشتن.
- بلیط دوسره گرفتن ؛ تهیه یا خرید بلیط برای ذهاب و ایاب. بلیط گرفتن برای رفتن و برگشتن سفری. ( یادداشت مؤلف ).
- دوسره بار کردن ؛ از دو جانب مخالف سود بردن. از دو جهت فایده بردن. ( یادداشت مؤلف ).
- دوسره کرایه کردن مال ؛ برای رفتن و بازگشتن کرایه کردن آن. کرایه کردن مال برای رفتن و بازآمدن. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ فارسی

شتر ماده بزرگ هیکل و تیز رفتار .
( صفت ) دو طرفه دو جهتی : بلیط دو سره هواپیما .

فرهنگ معین

(دُ سَ رِ ) (ص مر. ) دو طرفه ، دو جهتی : بلیط دو طرفه .

فرهنگ عمید

۱. آنچه دو سر داشته باشد.
۲. (قید ) [مجاز] از دو طرف یا از دو جانب.
۳. [مجاز] برای دو مسیر رفتن و برگشتن: بلیت دوسرۀ هواپیما.

واژه نامه بختیاریکا

دو نُک

مترادف ها

mutual (صفت)
دو طرفه، دو جانبه، متقابل، دوسره، از دو سره، بین الاثنین

فارسی به عربی

متبادل

پیشنهاد کاربران

بپرس