دوستی ورزیدن. [ وَ دَ ] ( مص مرکب ) دوستی کردن. دوستی نمودن. محبت ورزیدن. مهربانی کردن. ( یادداشت مؤلف ) : مهربانی و دوستی ورزدتا ترا مکنتی و دسترسی است.سعدی.رجوع به دوستی کردن شود.