کیست از تازک و از ترک در این صدر بزرگ
که نه اندر دل وی دوستری از زر و سیم.
ابوحنیفه اسکافی.
- دوستر داشتن ؛ بیشتر دوست داشتن. گرامی تر داشتن از. عزیزتر شمردن از : در باب تجمل و غلامان و... زیادتها فرمودی که او را دوستر داشتی. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 512 ).ببخشد کشوری بر بانک رودی
ز ملکی دوستر دارد سرودی.
نظامی.
جهاندار از جهانش دوستر داشت جهان چبود ز جانش دوستر داشت.
نظامی.