لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
دوستاقخانه ؛ زندان. محبس. جایی که مردمان را ببند کشند. رجوع به �دوستاق � و �دستاق � شود.
من الان توی کتاب سرگذشت کندوهای جلال این کلمه رو خوندم. معنیش رو نمیدونستم و سرچ کردم و اینجا یادش گرفتم
تشکر
تشکر
زندان
محل ملاقات با زندانیان
بند، بندیخانه، حبس، زندان، سلول، سیاهچال، محبس