دوستاری. ( حامص مرکب ) صفت و حالت دوستار. دوستداری. دوستی. یاری. محبت و مهرورزی و مهربانی. رفاقت و خیرخواهی و خواهانی. ( از یادداشت مؤلف ) : همیشه بنده و دوستار بوده است خداوند را و به سبب این دوستاری بلاها دیده است [ حصیری ]. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 166 ). دانی که ز دوستاری خویش باشد دل دوستان بداندیش.