دوست نوازی

لغت نامه دهخدا

دوست نوازی. [ ن َ ] ( حامص مرکب ) کیفیت و حالت دوست نواز. نواخت و مهربانی نسبت به دوستان. دوست پروری :
بس کس که به مال تو کند دوست نوازی
بس کس که به جاه تو کند دشمن مالی.
سوزنی.
و عادت دشمن سوزی و دوست نوازی آن مهر سپهر سرافرازی... باقی و پایدار ماند. ( حبیب السیر چ سنگی ج 3 ص 323 ). رجوع به دوست نواز شود.

فرهنگ فارسی

کیفیت و حالت دوست نواز .

پیشنهاد کاربران

بپرس