دوست محمد خان بارکزایی ( بارکزهی ) فرزند علی محمدخان بارکزایی پسر رستم خان و فرزند اعظم خان فرزند شئ مهراب خان از خوانین برخی مناطق بلوچستان است مادرش بی بی روزخاتون است. او اصالتاً از طایفه باران زهی بود و مادرش از طایفه بزرگ زاده در دزک سراوان می باشد و در شهرستان سراوان متولد شده است. تا قبل از حمله نیروهای رضاشاه، برخی مناطق مکران در ایران توسط دوست محمد خان اداره می شد .
... [مشاهده متن کامل]
بهرام خان عموی دوست محمد خان ایرانشهر و بمپور را در جنگ با طایفه نارویی ضمیمه حکومت خود کرد و در جنگ با قوای اعزامی حکومت مرکزی قاجار، قلعه ناصری را نیز در دست گرفت و مرکز حکومت خود قرارداد. پس از مرگ بهرام خان، دوست محمد خان جانشین عمویش گردید.
با فرا رسیدن سال ۱۳۰۰ ه. ش و مرگ سردار بهرام خان بار کزهی، برادر زاده اش دوست محمد خان، ملقب به اسعد الدوله حکومت محلی پهره ( ایرانشهر ) را در دست گرفت.
او به تدریج حوزه نفوذ خود را گسترش داد و تقریباً تمام بلوچستان را تحت سیطره خود درآورد.
تحولاتی که در این دهه رخ داد شرایطی را به وجود آورد که نه تنها حکومت دوست محمد خان، بلکه تمام حکام استقلال طلب را تهدید کرد؛ ولی به علت فاصله زیاد بلوچستان از تهران و خرابی راه ها و همچنین عدم وجود وسایل ارتباطی پیشرفته، دوست محمد خان اطلاع جدیدی از اوضاع مملکت نداشت. وی همچنان حکومت مرکزی را ضعیف می پنداشت و لذا از پرداخت مالیات به دولت مرکزی خودداری کرد و از سوی دیگر داعیه استقلال بلوچستان را در سر می پروراند.
استقرار قدرت رضاشاه، پای قشون شرق به فرماندهی امیر لشکر امان اله خان جهانبانی را به بلوچستان گشود. قشونی به سرکردگی سرهنگ محمد نخجوان جهت فروپاشی بلوچستان عازم منطقه شد. دوست محمد خان خواست دولت مرکزی مبنی بر تسلیم را حتی در قبال وعده سمت استانداری نیز نپذیرفت. در سال ۱۳۰۷ حکومت بلوچستان در جنگ با لشکر رضا شاه شکست خورد.
در این رابطه سردار حسین خان شیرانی دوم و سردار زمان خان بامری و سرتیپ یاغی خان از ده رضا به عنوان راهنمای قوای دولتی که از کرمان به بلوچستان می آمدند عمل می کردند.
جهانبانی فرمانده نیروهای اعزامی به بلوچستان دربارهٔ سرداران بلوچ و کمک آنها به نیروهای دولتی آورده است: «روز جمعه ششم مهرماه تمام سرداران بلوچ سرحدی به اتفاق فرمانده تیپ از خاش حرکت کرده و برای ملاقات این جانب به دزآپ ( زاهدان ) وارد شدند و اظهار اطاعت و خدمتگزاری کلیه سرداران بلوچ سرحدی را، در این موقع می توان از موفقیت های بزرگ در بلوچستان محسوب داشت زیرا طوایف سرحدی سلحشور و اگر قصد مخالفت داشتند اشکالات مهمی فراهم می گردید و اردوکشی ممکن بود به زودی خاتمه یابد.
... [مشاهده متن کامل]
بهرام خان عموی دوست محمد خان ایرانشهر و بمپور را در جنگ با طایفه نارویی ضمیمه حکومت خود کرد و در جنگ با قوای اعزامی حکومت مرکزی قاجار، قلعه ناصری را نیز در دست گرفت و مرکز حکومت خود قرارداد. پس از مرگ بهرام خان، دوست محمد خان جانشین عمویش گردید.
با فرا رسیدن سال ۱۳۰۰ ه. ش و مرگ سردار بهرام خان بار کزهی، برادر زاده اش دوست محمد خان، ملقب به اسعد الدوله حکومت محلی پهره ( ایرانشهر ) را در دست گرفت.
او به تدریج حوزه نفوذ خود را گسترش داد و تقریباً تمام بلوچستان را تحت سیطره خود درآورد.
تحولاتی که در این دهه رخ داد شرایطی را به وجود آورد که نه تنها حکومت دوست محمد خان، بلکه تمام حکام استقلال طلب را تهدید کرد؛ ولی به علت فاصله زیاد بلوچستان از تهران و خرابی راه ها و همچنین عدم وجود وسایل ارتباطی پیشرفته، دوست محمد خان اطلاع جدیدی از اوضاع مملکت نداشت. وی همچنان حکومت مرکزی را ضعیف می پنداشت و لذا از پرداخت مالیات به دولت مرکزی خودداری کرد و از سوی دیگر داعیه استقلال بلوچستان را در سر می پروراند.
استقرار قدرت رضاشاه، پای قشون شرق به فرماندهی امیر لشکر امان اله خان جهانبانی را به بلوچستان گشود. قشونی به سرکردگی سرهنگ محمد نخجوان جهت فروپاشی بلوچستان عازم منطقه شد. دوست محمد خان خواست دولت مرکزی مبنی بر تسلیم را حتی در قبال وعده سمت استانداری نیز نپذیرفت. در سال ۱۳۰۷ حکومت بلوچستان در جنگ با لشکر رضا شاه شکست خورد.
در این رابطه سردار حسین خان شیرانی دوم و سردار زمان خان بامری و سرتیپ یاغی خان از ده رضا به عنوان راهنمای قوای دولتی که از کرمان به بلوچستان می آمدند عمل می کردند.
جهانبانی فرمانده نیروهای اعزامی به بلوچستان دربارهٔ سرداران بلوچ و کمک آنها به نیروهای دولتی آورده است: «روز جمعه ششم مهرماه تمام سرداران بلوچ سرحدی به اتفاق فرمانده تیپ از خاش حرکت کرده و برای ملاقات این جانب به دزآپ ( زاهدان ) وارد شدند و اظهار اطاعت و خدمتگزاری کلیه سرداران بلوچ سرحدی را، در این موقع می توان از موفقیت های بزرگ در بلوچستان محسوب داشت زیرا طوایف سرحدی سلحشور و اگر قصد مخالفت داشتند اشکالات مهمی فراهم می گردید و اردوکشی ممکن بود به زودی خاتمه یابد.