دوزندگی کردن


معنی انگلیسی:
needle, sew, tailor

مترادف ها

sew (فعل)
دوختن، خیاطی کردن، دوزندگی کردن

tailor (فعل)
خیاطی کردن، دوزندگی کردن، در خور کردن، مناسب کردن

فارسی به عربی

خیاط , خیط

پیشنهاد کاربران

بپرس