دوزا
لغت نامه دهخدا
...ای دلبر درّا دوزا
نیک می بری و خوش می دوزی.
رجوع به درا و دوزا شود.
دوزا. [ دُ ] ( نف مرکب ) دوزای. کسی که دوبچه با هم بزاید. که بچه توأم بزاید. که دو بچه از یک شکم زاید. ( از یادداشت مؤلف ). رجوع به دوزای شود.
فرهنگ فارسی
واژه نامه بختیاریکا
( ● ) ؛ خیاط
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید