تلفن، دورگو
مترادف ها
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
دورگو
ترکیبِ دور و گو است، گو یعنی ( گوینده ) .
واژه ای ساده، دارای محاوره ی آسان و و قابل فهم: کسی که از دور حرف می زنه. خب می توانست برابر تلفن و یا رادیو قرار گیرد
ترکیبِ دور و گو است، گو یعنی ( گوینده ) .
واژه ای ساده، دارای محاوره ی آسان و و قابل فهم: کسی که از دور حرف می زنه. خب می توانست برابر تلفن و یا رادیو قرار گیرد
برابر پارسی ( تلفن ) .
دوگو یعنی گوشی همراه
رادیو _ فرستنده رادیویی