دوره گردی کردن

مترادف ها

hawk (فعل)
فروختن، دوره گردی کردن، سینه صاف کردن، با باز شکار کردن، طوافی کردن، جار زدن و جنس فروختن

cadge (فعل)
اخاذی کردن، گره زدن، باربری کردن، دوره گردی کردن

peddle (فعل)
دوره گردی کردن، طوافی کردن

فارسی به عربی

افاق , صقر

پیشنهاد کاربران

بپرس