دوره های یخچالی (glacial periods)
دوره هایی که در آن ها، بخش های وسیعی از سطح کرۀ زمین را لایه های ضخیمی از یخ می پوشاند. در دورۀ پلئیستوسن، در دوره های کَربونیفر و پرمیَن از دوران پالئوزوئیک، و از دوران پرکامبریَن، کرۀ زمین به کلی سرد شد و پهنه های عظیمی از یخ بخش های وسیعی از اقیانوس ها و خشکی ها را پوشاند. هنوز نظریۀ متقاعدکننده ای دربارۀ علل پیدایش دوره های یخچالی عرضه نشده است. نخستین نظریه این بود که زمین همواره روبه سرد شدن تدریجی بوده است و درنتیجه، در دوره پلئیستوسن یخبندان عظیمی روی داد، اما درپی اثبات وقوع دوره های یخچالی قدیمی تر، که پس از آن زمین دوباره گرم شده بود، این نظریه از اعتبار افتاد. در اواسط قرن ۱۹، اسکات جیمز کرول، دانشمند آماتور انگلیسی، به این نتیجه رسید که احتمالاً براثر تغییر مدار گردش زمین در منظومۀ شمسی موازنۀ گرمایی آن بر هم خورده و این امر در دوره های گوناگون سبب بروز یخبندان شده باشد. میلوتین میلانکوویچ، ریاضی دان صرب، در فاصلۀ جنگ های جهانی اول و دوم این نظریه را پیش نهاد که وقوع دوره های یخچالی ناشی از نوسانات تابش خورشیدی رسیده به زمین، به سبب کج شدن دوره ای محور زمین و تغییر مدار آن است. از علل دیگری که برای پیشروی یخچال ها برمی شمارند، تغییر جهت جریان های اقیانوسی، جابه جاشدن قاره ها روی سطح زمین، تغییرات انرژی و اندازۀ خورشید، و دفع گرمای زمین براثر احیای دی اکسید کربن جو است. براساس یکی از نظریه های اخیر، فوران های عظیم آتشفشانی در سرد شدن کوتاه مدت کرۀ زمین سهم داشته اند و اگر تعداد بیشتری آتشفشان به مدت طولانی تر فوران کنند، تأثیر آن ها افزایش می یابد. حلقۀ رابط بین فوران های آتشفشانی و شرایط اقلیمی را می توان عصر یخبندان کوچک (۱۶۴۵ـ۱۷۱۵) دانست که در آن، فعالیت آتشفشانی افزایش یافت و دمای کرۀ زمین به میزان محسوسی پایین آمد. نظریۀ دیگری حاکی از این است که گردوغبار ناشی از برخورد سیارک ها با زمین تابش خورشیدی را به حدی کاهش داده که موجب سردشدن کرۀ زمین شده است. انقراض بزرگ در پایان دورۀ کرتاسه را نیز بر همین اساس تبیین می کنند.
دوره هایی که در آن ها، بخش های وسیعی از سطح کرۀ زمین را لایه های ضخیمی از یخ می پوشاند. در دورۀ پلئیستوسن، در دوره های کَربونیفر و پرمیَن از دوران پالئوزوئیک، و از دوران پرکامبریَن، کرۀ زمین به کلی سرد شد و پهنه های عظیمی از یخ بخش های وسیعی از اقیانوس ها و خشکی ها را پوشاند. هنوز نظریۀ متقاعدکننده ای دربارۀ علل پیدایش دوره های یخچالی عرضه نشده است. نخستین نظریه این بود که زمین همواره روبه سرد شدن تدریجی بوده است و درنتیجه، در دوره پلئیستوسن یخبندان عظیمی روی داد، اما درپی اثبات وقوع دوره های یخچالی قدیمی تر، که پس از آن زمین دوباره گرم شده بود، این نظریه از اعتبار افتاد. در اواسط قرن ۱۹، اسکات جیمز کرول، دانشمند آماتور انگلیسی، به این نتیجه رسید که احتمالاً براثر تغییر مدار گردش زمین در منظومۀ شمسی موازنۀ گرمایی آن بر هم خورده و این امر در دوره های گوناگون سبب بروز یخبندان شده باشد. میلوتین میلانکوویچ، ریاضی دان صرب، در فاصلۀ جنگ های جهانی اول و دوم این نظریه را پیش نهاد که وقوع دوره های یخچالی ناشی از نوسانات تابش خورشیدی رسیده به زمین، به سبب کج شدن دوره ای محور زمین و تغییر مدار آن است. از علل دیگری که برای پیشروی یخچال ها برمی شمارند، تغییر جهت جریان های اقیانوسی، جابه جاشدن قاره ها روی سطح زمین، تغییرات انرژی و اندازۀ خورشید، و دفع گرمای زمین براثر احیای دی اکسید کربن جو است. براساس یکی از نظریه های اخیر، فوران های عظیم آتشفشانی در سرد شدن کوتاه مدت کرۀ زمین سهم داشته اند و اگر تعداد بیشتری آتشفشان به مدت طولانی تر فوران کنند، تأثیر آن ها افزایش می یابد. حلقۀ رابط بین فوران های آتشفشانی و شرایط اقلیمی را می توان عصر یخبندان کوچک (۱۶۴۵ـ۱۷۱۵) دانست که در آن، فعالیت آتشفشانی افزایش یافت و دمای کرۀ زمین به میزان محسوسی پایین آمد. نظریۀ دیگری حاکی از این است که گردوغبار ناشی از برخورد سیارک ها با زمین تابش خورشیدی را به حدی کاهش داده که موجب سردشدن کرۀ زمین شده است. انقراض بزرگ در پایان دورۀ کرتاسه را نیز بر همین اساس تبیین می کنند.
wikijoo: دوره_های_یخچالی