دورنگه

لغت نامه دهخدا

دورنگه. [ دُ رَگ َ / گ ِ ] ( ص نسبی ) دارای دولون. صاحب رنگی با رنگ دیگر: چای دورنگه در تداول کودکان ؛ استکان چای که در نیم زیرین آن آب گرم قند در آن حل شده ریخته باشند و در نیمه بالایی چای تلخ و چون چای بسبب غلظت آب قند با آن درنمی آمیزد درنتیجه چای بطور مجزی دورنگ سفید و قهوه ای می یابد. ( یادداشت مؤلف ). رجوع به دورنگ شود.

فرهنگ فارسی

دارای دو لون .

واژه نامه بختیاریکا

اَوزِه

مترادف ها

bicolor (صفت)
دورنگ، دورنگه

bicolour (صفت)
دورنگ، دورنگه

پیشنهاد کاربران

بپرس