دورتر


معنی انگلیسی:
further, farther, yonder, ulterior

واژه نامه بختیاریکا

( دورتر ( از لحاظ نسبت ) ) چُنتری

مترادف ها

off (صفت)
دور، دورتر، خاموش، بی موقع

farther (صفت)
پیش تر، دورتر، جلوتر

thither (صفت)
دورتر

beyond (قید)
خارج از، دورتر، برتر از، انطرف ماوراء

further (قید)
بعلاوه، دورتر

فارسی به عربی

ما بعد

پیشنهاد کاربران

دورتر ؛ فاصله دارتر و بعیدتر. ( ناظم الاطباء ) . قصوی. ( ترجمان القرآن ) . اقصی. ابعد. ( یادداشت مؤلف ) : سطاء؛ دورتر نهادن اسب گام خود را. ( منتهی الارب ) .
واتر
اقصی . . . .
اقصی
جمله با دورتر مثلاً : کارخانه ی پدر من دورتر از خانه یمان است.

جمله با دورتر مثلاً : کار خانه ی پدر من دورتر از خانه یمان
است.

ابعد

بپرس