تو ز اندیشه زآن سوی دو جهان
همه زین سوی عقل دوراندیش.
انوری.
بپرس از عقل دور اندیش گستاخ که چون شاید شدن بر بام این کاخ.
نظامی.
از نهانخانه های دوراندیش باز داده خبربه خاطر خویش.
نظامی.
دوراندیش
/durandiS/
مترادف دوراندیش: احتیاطکار، ژرف بین، عاقبت اندیش، محتاط، هوشیار
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
تو ز اندیشه زآن سوی دو جهان
همه زین سوی عقل دوراندیش.
که چون شاید شدن بر بام این کاخ.
باز داده خبربه خاطر خویش.
فرهنگ فارسی
( صفت ) ۱ - آنکه درباره پایان کار فکر کند و نتیجه را دریابد عاقبت اندیش . ۲ - محتاط .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
مترادف ها
محتاط، بموقع، دوراندیش، چیز دار
مواظب، دوراندیش
پیشنهاد کاربران
حازم
کسی که در عواقب امور می اندیشد و راه صحیح را بر می گزیند.
باتدبیر
- عواقب بین ؛ دوراندیش. ( آنندراج ) .
معنی دور اندیش یعنی چه
احتیاط کار، ژرف بین، عاقبت اندیش، محتاط، هوشیار، مدبر، آینده نگر، آخربین
کسی که به دوری و جدایی فکر می کند
اینده نگر
آینده نگر
مبر
مدبر
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)