دور گذشتن

لغت نامه دهخدا

دور گذشتن. [ گ ُ ذَ ت َ ] ( مص مرکب ) دور شدن. دوری کردن. با بی اعتنایی و عدم توجه از آن گذشتن. بدان توجه و اعتنا نکردن. ( از یادداشت مؤلف ). سرپیچی کردن. روی گردان شدن : و هرچند سلطان در این باب فرمانی نداده است از شرط و رسم دور نتوان گذشت. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 372 ).

فرهنگ فارسی

دور شدن .

پیشنهاد کاربران

بپرس