دور و بر
/dowrobar/
مترادف دور و بر: اطراف، پیرامون، جوانب، حواشی، حوالی
برابر پارسی: گرداگرد
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
- دوروبریها ؛ اطرافیان. حاشیه نشینان. ( یادداشت مؤلف ).
فرهنگ فارسی
مترادف ها
محیط، احاطه، اطراف، پرگیر، دوروبر
پیرامون، اطراف، دوروبر، حومه، توابع، حول و حوش
اجتماع، محیط، قلمرو، اطراف، دوروبر
فارسی به عربی
ضواحی
پیشنهاد کاربران
دور وبر :دور وبری، نادور وبری، دوروبرنما.
= دور و ور
= حوالی
⭐معادل انگلیسی ش میشه nearby یا about یا environs
= حوالی
⭐معادل انگلیسی ش میشه nearby یا about یا environs
در گویش محاوره ای "دورو ور" هم گفته میشود.
در گوشه و کنار
معنی دوروبر
دور و بر به چم دور و نزدیک و کنار هست و واژه ای سراسر پارسی هست و دور که ب چم گرد هست نیست از واژه پهلوی دورگ یا دورک گرفته شده
حریم= پیرامون. پیرامن. ( محمودبن عمر ربنجنی ) . گرداگرد. دور. دوروبر. حوالی. اطراف
اوساط و اطراف
در گویش شهرستان بهاباد واژه دُوْ رُ بَرا به معنای همین نزدیکی ها و اطراف می باشد این واژه در اصل دوروبرها بوده است. مثال، بابات کجا هستند؟ پاسخ می دهد همین دوروبرا.