دورفرسنگ. [ ف َ س َ ] ( ص مرکب ) بسیار دور. سخت بعید. راه دور و دراز. ( یادداشت مؤلف ) : گرفتم رهی دورفرسنگ پیش ندانم که آیم بر اورنگ خویش.نظامی.