دیکشنری
مترجم
بپرس
دور سپوختن
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
دور سپوختن. [ س ِ ت َ ] ( مص مرکب ) مولیدن. دفعالوقت کردن. ( یادداشت مؤلف ). رجوع به دورسپوزی شود.
فرهنگ فارسی
مولیدن . دفع الوقت کردن .
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها