دور خولی

لغت نامه دهخدا

دورخولی. [ ] ( اِ مرکب ) نوعی از سوسن صحرایی. ( ناظم الاطباء ).دلبوث است. ( تحفه حکیم مؤمن ). دورحوله. دلبوث. سوسن احمر. ( یادداشت مؤلف ). نوعی از سوسن صحرایی است و آن را به عربی سیف الغراب خوانند چه برگ آن به شمشیر ماند. ( برهان ) ( آنندراج ). رجوع به دورحوله شود.

فرهنگ فارسی

نوعی از سوسن صحرایی .

پیشنهاد کاربران

بپرس