دور باد

لغت نامه دهخدا

دورباد. ( فعل دعایی ، صوت ) کلمه دعا؛ یعنی خدا منع کناد و اتفاق نیفتاد. ( ناظم الاطباء ). به محل دعا مستعمل است مرادف خدانخواسته. ( آنندراج ). حاشا! پرگست ! حاشاک ! حاشا لک ! دور از تو. برگست باد. دور باد از تو. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ فارسی

کلم. دعا یعنی خدا منع کناد و اتفاق نیفتاد .

پیشنهاد کاربران

دور باد ؛ برکنار باد. بیرون باد. خارج و رانده باد. خدا دورکند. گسسته و منقطع باد. مباد. ( از یادداشت مؤلف ) :
نباشد و گرچه بود بد نهان
که بدخواه تو دور باد از جهان.
فردوسی.
گرچه از کوی وفا گشت به صد مرحله دور
دور باد آفت دور فلک از جان و تنش.
حافظ.

بپرس