دور افشاره

لغت نامه دهخدا

دورافشاره. [ اِ رَ / رِ ] ( ص مرکب ) دورافشارنده.که به فاصله بسیار پراند ( صفتی ایر را در انزال ):
زین سرابونی یک اندامی درشتی پردلی
مغکلاهی مغرویی دیرآب و دورافشاره ای.
سوزنی.

فرهنگ فارسی

دور افشارنده که به فاصله بسیار پراند.

پیشنهاد کاربران

بپرس