دودیگر

لغت نامه دهخدا

دودیگر. [ دُ دی گ َ ] ( ص مرکب ، اِ مرکب ) دُدیگر. دوم. دومین.( یادداشت مؤلف ). ثانی. رجوع به ددیگر و دوم شود.

پیشنهاد کاربران

دودیگر:
دکتر کزازی در مورد واژه ی " دودیگر" می نویسد : ( ( دودیگر در پهلوی در ریخت دوتیگر dutīgar بکار می رفته است . در معنی دومین. در شاهنامه نیز ، آنگاه که از دو یا چند نکته ی در پی هم سخن می رود این واژه کاربرد می یابد . ) ) وی در ادامه می افزاید : ( ( در بَرنوشته های شاهنامه این واژه" ددیگر" نوشته شده است . از این روی آن را " ودیگر " خوانده اند . ) )
...
[مشاهده متن کامل]

( ( دو دیگر که گنجم وفادار نیست
همین رنج را کس خریدار نیست ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 218. )