دودول

لغت نامه دهخدا

دودول. ( اِ ) در زبان اطفال شرم پسر. در زبان کودکان ایر پسربچه و برای تصغیر دودولی گویند. دول. بلبل. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ فارسی

در زبان اطفال شرم پسر .

گویش مازنی

/doodool/ آلت تناسلی پسر بچه

پیشنهاد کاربران

دودول همون جایی که دیش میکنیم
( نجارزاده ) دودول برای بچه های خوب تیزهوشان قزوینه مثال : من خودم دودولمو میشولم
آلت تناسلی فاقد توانایی نعوظ ، و راست شدن
دودول : [ Dudul] آلت جنسی پسران کوچک ( مترادف : دول ) ( ( مادرم شوخیش گرفته گفت حیف از دودول طلایی من نمی آید که این دست های کثیف را به آن می چسبانم ) ) ( گزنه ۱۲۸ ) ( بوالحسن نجفی ، فرهنگ فارسی عامیانه )
آلت تناسلی مردانه کوچک، میکروپنیس
پسرچیا ختنه می کنند اضافاشا میندازند تو باغچه خروسه میخوره صبح به جای اینکه بگه قوقولی قوقو میگه دودولی دودول دودولی دودول
همون لندِ خودمونه.
چوک ( cuk )
گفته میشه
doodle
همان الت متناسلی مردان اما از نوع کوچولو و برای اطفال و پسر بچه ها و وقتی ختنه میشوند بزرگترها به شوخی میگویند دودولتو گربه یا خروس برده و خورده

بپرس