دودستگی

/dodastegi/

معنی انگلیسی:
schism, split, faction

لغت نامه دهخدا

دودستگی. [ دُ دَ ت َ / ت ِ ] ( حامص مرکب ) حالت و چگونگی دودسته. دودرزی. دوتیرگی. انقسام به دو گروه. تعصب میان دو گروه. اختلاف عقیده بین دو گروه. اختلاف و دوعقیدگی بین دو گروه. اختلاف رأی. عدم اتفاق واتحاد. ( از یادداشت مؤلف ). رجوع به دوتیرگی شود.

فرهنگ فارسی

اختلاف رای : عدم اتفاق و اتحاد .

فرهنگ عمید

۱. دو دسته بودن.
۲. [مجاز] اختلاف رٲی و عقیده میان دو گروه.

واژه نامه بختیاریکا

دو تلو

مترادف ها

bipartisan (صفت)
دوحزبی، دودستگی

فارسی به عربی

مشترک بین الحزبین

پیشنهاد کاربران

دوهوایی. [ دُ هََ ] ( حامص مرکب ) اختلاف و دو تیرگی. دو دستگی. خصومت. چگونگی آنکه دو هوایا خواهش مختلف دارد. ( یادداشت مؤلف ) :
خاقانیا چه مژده دهی کز سواد ملک
یکباره فتنه دوهوایی فرونشست.
خاقانی.
...
[مشاهده متن کامل]

عقل و عقد جهان بدو شد راست
دوهوایی ز مملکت برخاست.
نظامی.
- دوهوایی کردن ؛ دو آرزو و هوای مختلف داشتن. اظهار اختلاف و دو دستگی کردن :
یا میکده یا کعبه یا عشرت و یا زهد
اینجا نتوان کرد به یک دل دوهوایی.
خاقانی.
و با سلطان محمد لشکری اندک بود که خاصگیان چنانکه قاعده لشکر باشد دوهوایی می کردند و پراکنده شده بودند سلطان محمد بهر تسکین ایشان به کلاه زرمی بخشید و به جوال جامه ، لشکر می ستدند و می گریختند. ( راحةالصدور راوندی ) .
خلق گویند برو دل به هوای دگری ده
نکنم خاصه در ایام اتابک دوهوایی.
سعدی.

تفرقه

بپرس