دود القز

لغت نامه دهخدا

دودالقز. [ دُل ْ ق َزز ] ( ع اِ مرکب ) دودالحریر. کرم ابریشم. ( ناظم الاطباء ). پیله. فیلق. بادامه. کرم کژ. کرم پیله. کرم فیله. کرم ابریشم. دودالحریر. ( یادداشت مؤلف ). رجوع به دودالحریر شود.

فرهنگ فارسی

دود الحریر . کرم ابریشم .

پیشنهاد کاربران

بپرس