دود القرمز

لغت نامه دهخدا

دودالقرمز. [ دُل ْ ق ِ م ِ ] ( ع اِ مرکب ) دودالصباغین. قرمزدانه و دوپا. ( ناظم الاطباء ). قرمز. ( تحفه حکیم مؤمن ). همان دودالصباغین است. ( از اختیارات بدیعی ). قَقﱡص. قرمز. دودالصباغین. قرمزدانه. ( یادداشت مؤلف ). رجوع به مترادفات کلمه شود.

فرهنگ فارسی

دود الصباغین . قرمز دانه و دوپا .

پیشنهاد کاربران

بپرس