دوختمان. ( اِمص ) ( مرکب از «دوخت » + «مان » مزید مؤخر چنانکه در ساختمان ) دوخت. دوختن. ( یادداشت مؤلف ) : جبه او بود نادوخته همچنان جبه بافته بی دوختمان. ( ترجمه دیاتسارون ص 354 ).