دوباره بدست اوردن

مترادف ها

recover (فعل)
بهبودی یافتن، دریافت کردن، شفاء یافتن، بهوش امدن، بهبود یافتن، دوباره بدست اوردن، ترمیم شدن، باز یافتن

retrieve (فعل)
پس گرفتن، دوباره بدست اوردن، باز یافتن، اصلاح یا تهذیب کردن

regain (فعل)
پس گرفتن، دوباره بدست اوردن، باز یافتن، دوباره رسیدن به، دوباره پیدا کردن، غالب شدن بر

recoup (فعل)
جبران کردن، تلافی کردن، دوباره بدست اوردن

resume (فعل)
دوباره بدست اوردن، باز یافتن، از سر گرفتن، ادامه یافتن

پیشنهاد کاربران

بپرس