دوباره بجای اول برگشتن

مترادف ها

rebound (فعل)
پس زدن، برگشتن، جهش کردن، دوباره بجای اول برگشتن، حرکت ارتجاعی داشتن، منعکس شدن

پیشنهاد کاربران

بپرس