دواهی

لغت نامه دهخدا

دواهی. [ دَ ] ( ع اِ ) ج ِ داهیه. کارهای سخت. امور عظیم. ( یادداشت مؤلف ). رجوع به داهیه شود. || بلاها. ( یادداشت مؤلف ). حوادث و سختیهای زمانه. حادثه و آفت. ( از غیاث ) ( آنندراج ). ج ِ داهی و داهیة. سختیها. بلاها. ( یادداشت مؤلف ). رجوع به داهیة شود.

فرهنگ فارسی

جمع داهیه، به معنی کارسخت، امرعظیم
( اسم ) جمع داهیه . ۱ - کارهای سخت امور عظیم . ۲ - بلاها .

فرهنگ معین

(دَ ) [ ع . ] (اِ. )جِ داهیه . ۱ - کارهای سخت ، امور عظیم . ۲ - بلاها.

فرهنگ عمید

= داهیه

پیشنهاد کاربران

احتمالا ادهی و دواهی و دهی هم خانواده هستند.
أَنَا یَا رَبِّ الَّذِی لَمْ أَسْتَحْیِکَ فِی الْخَلاَءِ وَ لَمْ أُرَاقِبْکَ فِی الْمَلإَِ أَنَا صَاحِبُ الدَّوَاهِی الْعُظْمَی ( فرازی از دعای ابوحمزه ثمالی )
من پروردگارا کسی هستم که در خلوت از تو حیا نکردم، و در آشکار از تو ملاحظه ننمودم، منم صاحب مصیبتها و ماجراهاى بزرگ ( من گنه کارِ بزرگم )

بپرس