دواهی
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
( اسم ) جمع داهیه . ۱ - کارهای سخت امور عظیم . ۲ - بلاها .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
پیشنهاد کاربران
احتمالا ادهی و دواهی و دهی هم خانواده هستند.
أَنَا یَا رَبِّ الَّذِی لَمْ أَسْتَحْیِکَ فِی الْخَلاَءِ وَ لَمْ أُرَاقِبْکَ فِی الْمَلإَِ أَنَا صَاحِبُ الدَّوَاهِی الْعُظْمَی ( فرازی از دعای ابوحمزه ثمالی )
من پروردگارا کسی هستم که در خلوت از تو حیا نکردم، و در آشکار از تو ملاحظه ننمودم، منم صاحب مصیبتها و ماجراهاى بزرگ ( من گنه کارِ بزرگم )
من پروردگارا کسی هستم که در خلوت از تو حیا نکردم، و در آشکار از تو ملاحظه ننمودم، منم صاحب مصیبتها و ماجراهاى بزرگ ( من گنه کارِ بزرگم )