منبع. عکس فرهنگ فارسی یافرهنگ عمید
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
... [مشاهده متن کامل]
• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹
Dual با تلفظ دُوال به زبان آلمانی یک سیستم عددی دو رقمی است که دارای دو رقم 0 و 1 میباشد و توسط لایبنیتز فیلسوف خرد گرای آلمان و مخترع اولین ماشین حساب مکانیکی پایه ریزی گردیده که امروز در علم اینفورماتیک
... [مشاهده متن کامل] زبان مشترک کامپیوتر ها میباشد. Dualism با تلفظ دُوالیزم به معنای دو پایه ای یا دوگانه انگاری مثل باور داشتن به دوگانگی بدن - روح ؛ هستی - نیستی ؛ ماده - روح ؛ بدن - روان ؛ تن - جان ؛ خدای پدر - خدای مادر ، خالق - مخلوقات و خیلی دوگانگی های دیگر. Dual از راست به چپ به شکل Aldu با تلفظ اَل دو یا آلِ دو : اَل در زبان عربی حرف تعریف و تعَیُن است و همان نقش the را در زبان امروز انگلیسی بازی کرده و میکند، اما آل در زبان فارسی قدیم به معنای اهل، پیرو، سلسله، خاندان یا تبار مانند آلِ زرتشت، آل ایده، آل ماده. یونانیان آل ایده را اقتباس نموده و آنرا از چپ به راست به شکل ایده آل بیان میکرده به معنای کمال خوبی و زیبایی. در صورتیکه آلِ ایده در ایران فراباستان به معنای پیرو باور به ایده به شکل ای ده مخفف 《این ۱۰ 》 بوده. واژه لاتین ماتریال هم در اصل به شکل آلِ ما تری، بیان میشده به معنای زیر : پیروان و باور مندان به اینکه ما افراد انسانی و بقیه موجودات زنده نباتی و حیوانی سه جنبه ای هستیم به شکل بدن - روح - روان که ریشه در باور ادیان ابراهیمی داشته و دارد. واژه فارسی ماده هم در اصل و ریشه به معنای خمیر مایه ساختاری واقعیت و طبیعت نبوده بلکه به شکل 《ما ۱۰ 》 تلفظ و بیان میشده به این معنا که هرکدام از ما افراد انسانی در آفرینش اولیه ده تائی آفریده شده ای ایم به شکل خانواده های ده عضوی مشتمل بر پنج مرد و پنج زن خودی و از عشق و زندگی جاودانه برخوردار گردیده ایم. آن داستان حقیقی و یقینی به علت عدم وجود خط و با پیدایش داستان بابا آدم و ننه حوای موسائی - تورائی بطور کامل به دست فراموشی سپرده شده که در فکر و خیال و تصور انسان مدرن در حال زنده شدن از نو یا رنسانس و شکوفائی دوباره میباشد. daval با تلفظ دَوال و از چپ به راست به شکل aldav با تلفظ اَل دَو یا آلِ دَو : دَو در زبان کردی کرمانشاهی به تور بارکشی گفته میشود که در کشاورزی به هنگام دسه کنی ( با دست کندن ) و درو کردن ( با داس ) محصولاتی از قبیل عدس، گاودانه، گندم و جو در اواخر فصل بهار و تابستان برای حمل آنها از روی مزرعه به خرمن جا و حمل کاه به کاهدان پس از کوبیدن خرمن ها و شانه زدن و جدا نمودن غلات از کاه، مورد استفاده بوده و هنوز هم میباشند. این حمل و نقل ها معمولا بر روی پشت حیوانات بی گناهی مثل خر و قاطر انجام میشوند. برای حمل غلات به آسیاب و انبار و پرداخت ثلث به مالکین از وسایل دیگری از قبیل خُرجین و هور و گونی استفاده میشده. لذا این احتمال قریب به یقین میباشد که واژه دَوال در مراحل اولیه پیدایش خود به شکل آلِ دَو تلفظ و بیان میشده به معنای استفاده کنندگان از دَو یا تور برای بارکشی یعنی رعایای قدیم و کشاورزان امروز.
دوال=دیال
در زبان بختیاری به معنای کمربند هست
مثال در قالب یک بیت شعر:
مصطفی پوشی دبیت دیالِ چرمه/هرچه که کُر تَکِن وا همه گرمن
یعنی مصطفی پوشید شلواربختیاری و کمربند چرم رو/هرچی که پسر تک هستن ( مانند مصطفی ) با همه رفیق و صمیمی هستن
در زبان لری، "دِوال" به معنای کمربند نیز هست.
تسمه ، شلاق، تازیانه ، چرم
اسلینگ در بین عوام صورت فنگلیش شده دوال در فارسی است. دوال ریسمان یا تسمه یا زنجیری است که برای بلند کردن بار به دور آن حلقه می شود.
از دوال به منظور ایمنی کار و ورزش در ارتفاع، حمل و بلند کردن بارهای سنگین توسط جرثقیل نیز استفاده میشود.
دوال به معنای چرم و پوست معنی میده
یک دوال به معنای یک لایه
فتراک
دوال به معنای چرم و پوست است.
یک دوال، ، به معنای:یک لایه یا یک پاره است.
دوال: در پهلوی در همین ریخت بکار رفته است . در زبان ترکی با دَری به معنی پوست سنجیدنی است . در ترکی آذربایجانی Dovel گفته می شود
( ( یکایک ، همین گُردِ کهتر به سال
ز سر تا به پایش کشیدی دوال ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 290. )
- تسمه
- ریسمان
فتراک: تسمه و دَوالی که از پس و پیش زین اسب می آویزند - ترک بند
چرم و پوست
دوال پایی کردن : ظاهراً اصطلاح کشتی گیری است مانند سگک انداختن و پیچیدن پای و به معنی کنایی زیرکی و رندی کردن به کار رفته است .
گفت بر شو دوال سائی کن
یکی امشب دوال پائی کن
دوال سائی کردن :بالکنایه بالا رفتن ( از نردبان دوالی بالا رفتن )
... [مشاهده متن کامل]
( هفت پیکر نظامی، تصحیح دکتر ثروتیان، ۱۳۸۷ ، ص 557 )
به" دوال پا "در زبان آذری" قئیش پاچا " گفته می شود .
"قئیش پاچا ها" یا همان "دوال پا ها " در افسانه ها موجوداتی بودند چون خودشان نمی توانستند راه بروند لذا خود را در چهره و شمایل پیر مردها در می آوردند و در کنار رودخانه و گذرگاه های آب آنجا ها که مردم از رودخانه عبور می کردند می نشستند و از رهگذران درخواست می کردند به آنها کمک کنند تا از رودخانه عبور کنند. مردم بی خبر هم آنها را بردوش می گرفتند تا از رودخانه عبور دهند آنگاه دوال پا از فرصت استفاده کرده پاهای خود را برگردن او می پیچید و از میزبان بیچاره سواری گرفته و مدت ها پایین نمی آمد.
... [مشاهده متن کامل] یک دوال:::::یک لایه . . . . یک پاره. . . .
در گویش بختیاری تسمه چرمی که دور کمر می بندند ( کمربند ) دراشعار شاهنامه فردوسی نیز میباشد.
به کشتی گرفتن نهادند سر/ گرفتند هر دو دوال کمر
در گویش بختیاری واژه دوال به معنی تسمه چرمی که دور کمر می بندند ( کمربند ) که این در اشعارشاهنامه فردوسی نیز آمده است که در مصرع شعر میگویدگرفتند هردو دوال کمر ، به کُشتی گرفتندنهادند سر
دَوال : تسمه ، تسمه¬ی ستبر ، تسمه¬ی رکاب ، تازیانه که از چرم بافته شود ، تسمه¬ی چرنی که با آن طبل بزنند . ( فرهنگ عمید )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٧)