دواجن

لغت نامه دهخدا

دواجن. [ دَ ج ِ ] ( ع اِ ) ج ِ داجن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). ج ِ داجن. جانورانی که آدمی آنها را نگاهداری می کند. ( یادداشت مؤلف ). گوسپند انس گرفته. ( آنندراج ). || ج ِ داجنة. ( اقرب الموارد ). رجوع به داجن و داجنة شود.

فرهنگ فارسی

جمع داجن جانورانی که آدمی آنها را نگاهداری می کند .

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] جانوران دست آموز خانگی را دَواجِن گویند. از آن در بابهای زکات، حج و لقطه سخن گفته اند.
دواجن جمع داجن، به حیواناتی اطلاق می گردد که با انسان انس گرفته اند، مانند گوسفند، مرغ و کبوتر.

عدم تعلق زکات به دواجن
زکات به شتر، گاو و گوسفند خانگی تعلّق نمی گیرد.

کراهت قربانی کردن دواجن
قربانی کردن حیوان خانگی که اهل خانه آن را پرورش داده و بزرگ کرده اند مکروه است.

استحباب نگهداری دواجن
...

[ویکی فقه] دواجِن. دَواجِن: جانوران دست آموز خانگی راگویند.
دواجن جمع داجن، به حیواناتی اطلاق می گردد که با انسان، انس گرفته اند، مانند گوسفند، مرغ و کبوتر. کاربرد فقهی از عنوان دواجن، در باب های زکات، حج و لقطه سخن گفته اند. احکام دواجن ← زکات زکات به شتر، گاو و گوسفند خانگی تعلّق نمی گیرد. ← قربانی کردن قربانی کردن حیوان خانگی که اهل خانه آن را پرورش داده وبزرگ کرده اند، مکروه است. ← نگهداری نگهداری جانوران خانگی در منزل،مستحب است. ← ورود دواجن به خانه دیگری ورود حیوان خانگی کسی به خانه ی دیگری لقطه به شمار نمی رود؛ از این رو، گرفتن وتصاحب آن جایز نیست.

پیشنهاد کاربران

بپرس