چو درّ و سحر به مشک سیه برآمیزی
دواتدار تو زیبد نبیره مشکان.
امیرمعزی ( از آنندراج ).
به پیش کاتب وحیش دواتدار خردبه فرق حاجب بارش نثار بارخدا.
خاقانی.
رجوع به دواتی شود. فصل هفتم ، در بیان شغل مقرب الخاقان دواتدار مهرانگشتر آفتاب اثر، ارقام بیاضی و دفتری را واقعه نویسان طغرا می کشند، مشارالیه به مهر مهرآثار می دهد... و در مجلس عام در صف قورچیان یراق ، در پهلوی دواتدار قدیمی که دواتدار پروانه جات است ایستاده می شود. ( تذکرةالملوک چ دبیرسیاقی ص 26 ). فصل هشتم ، در بیان شغل مقرب الخاقان دواتدار ارقام و احکام و پروانجات که عالیجاه منشی الممالک طغرا می کشد مهر دادن آن مختص دواتدار مذکور است... و جای او که می ایستد آن است که در صف قورچیان یراق ، در پهلوی قورچی صدق که مهردارمهر «شرف نفاذ» نیز بوده ایستاده می شد. ( تذکرة الملوک صص 26 - 27 ). دواتدار احکام مبلغ بیست وچهار تومان و.... مواجب و تیول و به شرح زیر رسوم داشته. ( تذکرة الملوک ص 57 ). دواتدار ارقام مبلغ چهل وسه تومان و یکهزار و کسری مواجب و تیول و به دستور دواتدار احکام رسوم داشته. ( تذکرة الملوک ص 58 ).- دواتدار احکام ؛ دواتدار مهرانگشت آفتاب اثر. در سازمان اداری حکومت صفویه به کسی اطلاق می شده که مهر بیضی شکل پادشاه را در اختیار داشته و همواره ملازم و نزدیک خدمت سلطان بوده و در کمربند یاشال خود دوات ، و در داخل جبه خویش کاغذ مهیا داشته و مستعد تحریر فرامین شاه و مهر زدن بدانها بوده است. ( از سازمان اداری حکومت صفوی ص 119 ).
- دواتدار مهرانگشت آفتاب اثر ؛ دواتدار احکام. رجوع به ترکیب دواتدار احکام شود.
دواتدار. [ دَ ] ( اِخ ) محمدپاشا. یکی از سیاستمداران و رجال نامی و دانشمند و باکفایت عثمانی است که به نخست وزیری رسیده است. وفات وی به سال 1166 هَ. ق. در مصر اتفاق افتاد. ( از قاموس الاعلام ترکی ).