دوائی

لغت نامه دهخدا

دوائی. [ دَ ]( ص نسبی ) دوایی. به زیادت یاء مزیدعلیه ، و این تصرف فارسیان متأخر است و در قدیم نبود. ( از آنندراج ) ( از غیاث ). منسوب به دوا. طبی. ( ناظم الاطباء ). دارویی. منسوب و مربوط به دوا. که خاصیت دارو دارد. رجوع به دارویی شود. || معتاد به الکل. الکلی.

فرهنگ فارسی

( صفت ) منسوب به دوائ دارویی .

پیشنهاد کاربران

بپرس