دوائس

لغت نامه دهخدا

دوائس. [ دَ ءِ ] ( ع اِ ) ج ِ دائس. ( آنندراج ): أتَتْهُم الخیل دوائس ؛ یعنی یکی بعد از دیگری آمدند آنها را اسبان. ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). رجوع به دائس شود.

پیشنهاد کاربران