دوا شدن

پیشنهاد کاربران

دوا شدن ؛ سبب معالجه شدن. مایه مداوا گشتن. معالجه نمودن. بهبود بخشیدن :
بُاردیبهشت باد صبا کوه و دشت را
بر زخمهای باد مه دی دوا شده ست.
ناصرخسرو.

بپرس