دوا جستن

پیشنهاد کاربران

دوا جستن ؛ معالجه و درمان کردن. ( آنندراج ) . در پی معالجه بودن. مداوا طلبیدن. چاره جویی کردن :
با درد دل دوا ز طبیب امل مجوی
کاندر علاج اوست تباشیرش استخوان.
خاقانی.

بپرس