دو ضربه

لغت نامه دهخدا

دوضربه. [ دُ ض َ ب َ / ب ِ ] ( ص نسبی ، ق مرکب ) ( از: دو + ضرب + ه ) دوضرب. ضرب در دو نوبت. دوضربه زدن. دوبار. زدن. || کنایه است از دوجا متمتع شدن چنانکه دلال از فروشنده و خریدار. ( یادداشت مؤلف ). || دورویه. دوجهتی. ( فرهنگ فارسی معین ).

فرهنگ فارسی

دو رویه دو جهتی . یا دو ضربه زدن ( بازی کردن ) از دو جهت استفاده کردن ( مثلا دلال از خریدار و فروشنده و وکیل از مدعی و مدعی علیه ) .

پیشنهاد کاربران

بپرس