دوروزی. [ دُ ] ( ص نسبی ) دوروزه. منسوب به دوروز. || کنایه است از صحت و تندرستی. ( آنندراج ) ( از لغت شوشتر ) ( جهانگیری ) ( برهان ) : همی خواهم از داور کردگاردوروزی ده پاک پروردگار.فردوسی.دوروزی و درستی مرترا بادمباد از بخت بر جان تو بیداد.( ویس و رامین ).|| کنایه است از کار بی قوام و بقا. ( از آنندراج ). رجوع به دوروزه شود.