دو دل بودن


معنی انگلیسی:
dither, hesitate, boggle
doubt
, hover, scruple, vacillate, vibrate, waver, oscillate, question, shilly-shally

مترادف ها

vacillate (فعل)
مردد بودن، تلو تلو خوردن، نوسان کردن، جنبیدن، دو دل بودن، تردید داشتن، دل دل کردن

waver (فعل)
نوسان کردن، دو دل بودن، متزلزل شدن، فتور پیدا کردن، تردید پیدا کردن

scruple (فعل)
وسواس داشتن، دو دل بودن، تردید داشتن

dither (فعل)
لرزیدن، دودل بودن

فارسی به عربی

تردد

پیشنهاد کاربران

بپرس