دو دست به سربرنهاده ؛ به تنگ آمده. مستأصل شده. به فریاد و فغان آمده :جهانی ز بیداد او [ فرائین ] گشت پستز دستش به سربرنهاده دو دست. فردوسی.+ عکس و لینک