دو بحر

لغت نامه دهخدا

دوبحر. [ دُ ب َ ] ( ص مرکب ) ( اصطلاح عروضی ) دوبحری. شعری که در دو بحر عروضی ساخته و خوانده شود و آن را ملون و ذوبحرین نیز خوانند. مانند بیت زیر که هم می توان به صورت «مفتعلن مفتعلن فاعلن » تقطیع کرد و بحر سریع مطوی موقوف دانست و هم به صورت «فاعلاتن فاعلاتن فاعلن » خواند و بحر رمل مسدس محذوف شمرد. ( از یادداشت مؤلف ):
ای مه شکرلب شیرین دهن
ای بت سنگین دل سیمین ذقن.
- دوبحر زدن ؛ شعر گفتن به نوعی که به دوبحر توان خواند و این از محسنات است. ( آنندراج ).

فرهنگ فارسی

دو بحری .

پیشنهاد کاربران

بپرس