دو بامه

لغت نامه دهخدا

دوبامه. [ دُ م َ / م ِ ] ( ص نسبی ) دوبرجی. کبوتری که دریک برج قرار نگیرد. ( آنندراج ). دوبرجه :
جایی نمی روم ز در و بام این حرم
نی زآن کبوتران دورنگ دوبامه ام.
سنجر کاشی ( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

دو برجی . کبوتری که در یک برج قرار نگیرد .

پیشنهاد کاربران

بپرس