دو بادام. [ دُ ] ( اِ مرکب ) کنایه است از دو چشم. ( از انجمن آرا ) ( آنندراج ) : چو بگشاید نگار من دو بادام و دو مرجان رابدین نالان کند دل را بدان رنجان کند جان رامن از مژگان بیارایم به مروارید مرجان رخ چو از سی و سه مروارید بردارد دو مرجان را.قطران تبریزی ( از انجمن آرا ).